روح رفتگانتان شاد ، دائی فرنگ نشین ما نه تنها عادت به خوردن دارو نداشت بلکه اصلا دارو برایش تعریف نشده بود و برخلاف مادرش که همیشه یک کیف دارو بهمراه خودش داشت ،رحظی از مصرف دارو نبرده بود !! یکبار که ایران آمده بود کمی احساس سرسنگینی داشت و اطرافیانی که نشسته بودند و همه شان هم حاذق بودند (!) انواعی از دارو ها را تجویز کردند و بالاخره توافق شد که یک نصفه که البته آنهم یک سوم شد (!!) استامینوفن بخورند !!
درباره این سایت